فهرست مطالب

زنان مامائی و نازائی ایران - سال چهاردهم شماره 6 (دی 1390)

مجله زنان مامائی و نازائی ایران
سال چهاردهم شماره 6 (دی 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/11/12
  • تعداد عناوین: 8
|
  • لادن حقیقی، ندا صحرایی، مرضیه حسنی جیردهی صفحه 1
    مقدمه
    پره اکلامپسی یک سندرم اختصاصی حاملگی است که هنوز علت و درمان قطعی آن شناخته نشده است. ایزوسورباید دی نیترات می تواند در کاهش فشار خون بیماران مبتلا به پره اکلامپسی شدید موثر واقع شود. در این مطالعه تاثیر ایزوسورباید دی نیترات خوراکی در جلوگیری از بروز پره اکلامپسی شدید در خانم های حامله مبتلا به پره اکلامپسی خفیف بررسی شد.
    روش کار
    در یک کارآزمایی بالینی تصادفی تمامی خانم های باردار واجد شرایط که با تشخیص پره اکلامپسی خفیف در بخش پره ناتال بیمارستان شهید اکبرآبادی یا بخش زنان بیمارستان فیروزگر بین اسفند 1386 و خرداد 1388 بستری شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. افراد در دو گروه مورد (تحت درمان با ایزوسورباید دی نیترات خوراکی) و شاهد (بدون درمان دارویی) از نظر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و همچنین مدت به تاخیر افتادن بروز پره اکلامپسی شدید بررسی شدند. داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 16) با استفاده از آزمون های فراوانی و آزمون تی مستقل تحلیل شد.
    یافته ها
    اختلاف بین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در بدو مطالعه و 24 ساعت پس از ورود به مطالعه در گروه مورد به ترتیب 94/8±22/20 و10/3±11/9 میلی متر جیوه و در گروه شاهد 14/6±55/3 و40/6±11/1 میلی متر جیوه بود (000/0=p) و (000/0=p). میانگین زمان به تاخیر افتادن پره اکلامپسی شدید در گروه مورد 34/27±89/29 ساعت و در گروه شاهد 15/8±89/7 ساعت به دست آمد (000/0=p).
    نتیجه گیری
    استفاده از ایزوسورباید دی نیترات خوراکی می تواند بروز علایم پره اکلامپسی شدید را در بیماران مبتلا به پره اکلامپسی خفیف به تاخیر بیندازد و در درمان مفید واقع شود.
    کلیدواژگان: ایزوسورباید دی نیترات، نیتریک اکساید، پره اکلامپسی، هایپرتانسیون
  • رباب لطیف نژاد رودسری، اکرم کرمی دهکردی*، حبیب الله اسماعیلی، نزهت موسوی فر، حمیدرضا آقا محمدیان شعرباف صفحه 9
    مقدمه

    تصویر ذهنی از بدن یکی از مهم ترین مسائل در سلامت روانی زنان است که به دلیل ارتباط با ابعاد جسمی، شناختی و عاطفی زنان می تواند مبین رفتارهای سالم یا ناسالم آنان باشد. بنابر گزارشات تحقیقی، نگرش منفی یا مثبت زنان نسبت به تصویر ذهنی از بدن خود بر روابط زناشویی آنان تاثیر دارد. با توجه به تاثیر ناباروری بر هر دو متغیر (تصویر ذهنی و سازگاری زناشویی) و فقدان شواهد کافی در مورد چگونگی ارتباط این دو عامل در ناباروری، مطالعه ای با هدف تعیین ارتباط تصویر ذهنی از بدن با سازگاری زناشویی در زنان نابارور در سال 1389 در مشهد انجام شد.

    روش کار

    این پژوهش همبستگی و مقطعی بر روی 130 زن نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری منتصریه مشهد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، صورت گرفت. ابزارهای گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات فردی و اطلاعات ناباوری، پرسشنامه تصویر ذهنی از بدن یونسی و سازگاری زناشویی اسپانیر بود که پس از تایید روایی و پایایی توسط واحدهای پژوهش تکمیل شدند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 5/15) و آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام گرفت.

    یافته ها

    تصویر ذهنی از بدن در 1/93% از زنان مطلوب بوده و 9/76% از آنان از سازگاری زناشویی بالایی برخوردار بودند. بین تصویر ذهنی کلی از بدن با سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود داشت (001/0>p). بین خرده مقایسه های تصویر ذهنی از بدن شامل تصویر ذهنی از بدن در هنگام تنهایی (001/0=p)، تصویر ذهنی از بدن واقعی (014/0=p)، تصور مردم از بدن (016/0=p)، تصور همسر از بدن (001/0>p) و تصور خانواده همسر از بدن (001/0>p) با سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود داشت. اما ارتباطی بین تصویر ذهنی از بدن ایده آل با سازگاری زناشویی مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    بین تصویر ذهنی از بدن و سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود دارد که این امر می تواند در تهیه و تدوین برنامه های مشاوره ای یا آموزشی خصوصا در رابطه با زنان ناباروری که دچار مشکل در روابط زناشویی هستند، راهگشا باشد.

    کلیدواژگان: تصویر ذهنی از بدن، سازگاری زناشویی، ناباروری
  • میترا محیط، فاطمه محمدیاری، لطیف گچ کار، احمد قاضی زاده، مریم آقا محمدی صفحه 20
    مقدمه
    اختلالات قاعدگی یکی از شایع ترین مشکلات زنان است. وجود یک سندرم پس از بستن لوله همیشه مورد تردید بوده و هنوز ابهامات درباره وجود یا عدم وجود اختلالات قاعدگی مرتبط با بستن لوله وجود دارد. این تحقیق باهدف بررسی تفاوت احتمالی فراوانی بستن لوله در بین زنان دارای خونریزی غیرطبیعی رحمی با افراد بدون این اختلالات انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه مورد- شاهدی روی مراجعه کنندگان به درمانگاه زنان بیمارستان بوعلی تهران از فروردین 1388 تا خرداد 1389، 300 خانم با شکایت خونریزی غیرطبیعی رحمی درگروه مورد و 313 نفر بدون خونریزی غیرطبیعی رحمی در گروه شاهد قرار گرفتند. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. برای افراد پرسشنامه ای شامل اطلاعات فردی، ویژگی سیکل های قاعدگی و روش پیشگیری از بارداری تکمیل شد. داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) و با استفاده از آزمون های کای دو، آنووای یک طرفه، پیرسون و مانتل- هنزل تحلیل شد.
    یافته ها
    بستن لوله ها در 3/22% از زنان دارای خونریزی غیرطبیعی و 4/13% افراد گروه شاهد انجام شده بود (p=0/004، OR:1/85، 95% CI:1/21-2/8). پس از حذف اثر سن و پاریتی نیز بستن لوله درگروه مورد بیش از گروه شاهد بود (با حذف اثر سن p= 0/02 OR:1/69 و با حذف اثر پاریتی p= 0/028 OR:1/66. با در نظر گرفتن یک علامت غیرطبیعی از پنج معیار به عنوان خونریزی غیرطبیعی رحمی، باز هم فراوانی بستن لوله در زنان دارای خونریزی غیرطبیعی رحمی 3/27% و در گروه شاهد 2/14% بود (3/27% در برابر22/14%، (p=0/03، OR:1/91، 95% CI:1/22-3/01).
    نتیجه گیری
    بین انجام بستن لوله های رحمی و بروز اختلالات قاعدگی ارتباط وجود دارد.
    کلیدواژگان: بستن لوله های رحم، اختلال قاعدگی، خونریزی غیرطبیعی رحمی، سندرم پس از بستن لوله
  • راحله عالی جهان، معصومه کردی*، منیره پورجواد، سعید ابراهیم زاده صفحه 29
    مقدمه

    شکل و اندازه طبیعی لگن یک پیش نیاز مهم برای انجام زایمان طبیعی است. شیوه های پلویمتری پیشرفته گران بوده و به ویژه در کشورهای در حال توسعه به طور گسترده در دسترس نیستند. پلویمتری بالینی روشی ارزان برای ارزیابی ظرفیت لگنی مادر است و به طور گسترده استفاده می شود. این مطالعه با هدف تعیین ارزش تشخیصی پلویمتری بالینی در شناسایی تنگی لگن زنان نخست زا انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه تحلیلی آینده نگر دو سوکور، 527 زن نخست زای مراجعه کننده به بیمارستان ام البنین (ع) مشهد از آذر ماه 1387 تا خرداد ماه 1388 وارد مطالعه شدند. معاینه لگن در بدو پذیرش این زنان انجام شد و اندازه دهانه ورودی لگن، لگن میانی و دهانه خروجی لگن از طریق مهبلی تعیین شد. اطلاعات مربوط به ظرفیت لگنی ثبت شد تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) انجام شد و به منظور مقایسه ظرفیت لگن در دو گروه از آزمون آماری کای دو و آزمون دقیق فیشر استفاده شد.

    یافته ها

    ساکروم صاف (003/0=p)، خارهای ایسکیال کمتر از 10 سانتی متر (000/0=p) و دیواره های لگنی متقارب (000/0=p)، اندازه قوس پوبیس کمتر از دو انگشت (000/0=p) و فاصله برجستگی های ایسکیال کمتر از 9 سانتی متر (000/0=p) در گروه زایمان سخت بیشتر بود. بیشترین حساسیت مربوط به تلفیق اندازه های دهانه ورودی لگن و 3/33 درصد بود کمترین حساسیت مربوط به تلفیق اندازه های لگن میانی و 6/4 درصد بود.

    نتیجه گیری

    پلویمتری بالینی روش مناسبی برای شناسایی تنگی لگن نیست و عدم کارآزمایی زایمان براساس نتایج حاصل از آن منطقی به نظر نمی رسد.

    کلیدواژگان: زنان نخست زا، زایمان سخت، پلویمتری بالینی، پلویمتری
  • فهیمه رمضانی تهرانی، سمیه هاشمی، معصومه سیمبر، مطهره سادات علامه صفحه 37
    مقدمه
    پرولاپس اعضای لگنی از اختلالات شایع بوده که عوارض قابل ملاحظه ای به دنبال دارد و از کیفیت زندگی زنان مبتلا می کاهد. هدف از مطالعه حاضر ارایه و آزمون یک روش ساده برای برآورد شلی عضلات کف لگن در جمعیت عمومی زنان بود.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی ابتدا یک بررسی آزمایشی روی200 زن مراجعه کننده به درمانگاه غدد تولید مثل برای معاینات بالینی سالانه انجام شد. سوالات پرسشنامه اختلالات کف لگن از افراد پرسیده شد و معاینات بالینی برای تشخیص شلی عضلات کف لگن انجام شد. سپس پرسشنامه غربالگری شلی عضلات کف لگن طراحی شد که شامل 4 سوال منتخب بود. در فاز دوم مطالعه، حساسیت و ویژگی سوالات منتخب با انجام مطالعه روی 994 زن واجد شرایط که به روش نمونه گیری مرحله ای سهمیه ای خوشه ایانتخاب شدند، محاسبه شد. داده ها به کمک نرم افزارSPSS (نسخه 15) و آزمون های تی مستقل، کای دو و رگرسیون لجستیک تحلیل شد.
    یافته ها
    پرسشنامه غربالگری شلی عضلات کف لگن حساسیت 5/45% و ویژگی 4/87% در تشخیص شلی عضلات کف لگن داشت و سوال منتخب «بی اختیاری ادرار به دنبال خنده، عطسه یا سرفه» به تنهایی حساسیت 7/40% و ویژگی80% برای تعیین شلی عضلات کف لگن داشت.
    نتیجه گیری
    اگر چه غربالگری براساس وجود علایم، گزینه ای مناسب برای بررسی زنان مبتلا به پرولاپس لگن است و می تواند مطالعات مبتنی بر جمعیت را تسهیل کند، به نظر می رسد فاقد حساسیت مناسب در جمعیت عمومی باشد و در زنانی که آگاهی بیشتری از این اختلالات و علایم دارند کارایی بهتری داشته باشد.
    کلیدواژگان: شلی عضلات کف لگن، مطالعه مبتنی بر جمعیت، غربالگری، زنان ایرانی
  • شهناز کریمی، مجید نجفی کلیانی، محمد مهدی نقی زاده، فرهود نکویی، مژگان کمالی صفحه 46
    مقدمه
    تغذیه با شیر مادر یکی از فاکتورهای اصلی در سلامتی و بقاء نوزادان است. با توجه به نوع زایمان مادر الگوی تغذیه با شیر نوزادان ممکن است متفاوت باشد. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه الگوی شیردهی پس از زایمان طبیعی و سزارین در مادران بود.
    روش کار
    این پژوهش مقطعی مقایسه ای در سال 1388 در مرکز آموزشی درمانی حضرت ولی عصر (عج) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی فسا روی 197 مادر پس از زایمان انجام شد. پس از انتخاب هدفمند نمونه ها، الگوی شیردهی آنان با استفاده از سیستم چارت شیردهی لچ (LATCH) به صورت مشاهده ای مورد بررسی قرار گرفت. داده ها پس از جمع آوری با کمک نرم افزار SPSS (نسخه 15) و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی و کای دو تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سن حاملگی در گروه سزارین 7/1±8/38 هفته و در گروه زایمان طبیعی 0/1±5/39 هفته بود (004/0=p). بین دو گروه از نظر جنسیت نوزاد و وزن هنگام تولد اختلاف معنی داری وجود نداشت. امتیاز الگوی شیر دهی در مادران گروه سزارین (5/1±8) و بیشتر از امتیاز مادران گروه زایمان طبیعی (8/0±3/9) بود (001/0 = p).
    نتیجه گیری
    روش زایمان با رفتار شیردهی ارتباط دارد و مادران سزارین شده در مقایسه با گروه زایمان طبیعی نیاز به حمایت حرفه ای بیشتر و کمک در شیردهی در روزهای اول بعد از تولد فرزند دارند. بررسی الگوی شیردهی مادران می تواند در تعیین مشکلات شیردهی و برنامه ریزی برای انجام مداخلات پرستاری مناسب به کار گرفته شود.
    کلیدواژگان: الگوی شیردهی، تغذیه با شیر، سزارین، زایمان طبیعی
  • سمیرا گلعذار، زهرا عباسپور، فروغ نامجویان صفحه 54
    مقدمه
    اپی زیاتومی شایع ترین برش جراحی در مامایی است. درد پرینه ناشی از اپی زیاتومی همواره مشکلی استرس زا برای زنان نخست زا بوده است. اخیرا افزایش علاقه به استفاده از مکمل های دارویی سبب توجه بیشتر به فرآورده های قدیمی کاهنده درد مانند بروملین شده است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر بروملین خوراکی بر شدت درد اپی زیاتومی در زنان نخست زا بود.
    روش کار
    در این کارآزمایی بالینی دوسوکور که در سال 1388 در بیمارستان امیرالمومنین (ع) اهواز انجام شد، 82 زن نخست زا به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه دریافت کننده بروملین و دارونما قرار گرفتند و بسته های دارو و دارونما را به صورت تصادفی دریافت نمودند. دوز آغازین، 2ساعت پس از زایمان شروع شد. افراد یک عدد قرص را سه بار در روز به مدت 6 روز پس از زایمان مصرف کردند. درد پرینه با مقیاس دیداری درد در 24 ساعت اول، روزهای 3، 7 و 14 پس از زایمان اندازه گیری شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 15) با استفاده از آزمون های من ویتنی، تی زوجی و کای دو تحلیل شد.
    یافته ها
    درد پرینه در 24 ساعت اول و روز سوم پس از زایمان در گروه بروملین به طور معنادار کمتر بود (05/0>p)، اما اختلاف معناداری در روز هفتم و چهاردهم بین گروه ها وجود نداشت (05/0p>). از نظر میانگین مسکن های مصرفی تا روز چهاردهم، اختلاف معناداری بین دو گروه وجود داشت (05/0>p).
    نتیجه گیری
    بروملین در کاهش درد پس از اپی زیاتومی، همچنین کاهش مصرف مسکن موثر است. بنابراین استفاده از آن پس از اعمال جراحی برای کاهش درد توصیه می شود.
    کلیدواژگان: بروملین، اپی زیاتومی، شدت درد
  • فرزانه جعفرنژاد، محبوبه اعلمی، منیره پورجواد، مرتضی مدرس غروی، مهندس سعید ابراهیم زاده صفحه 62
    مقدمه
    فشار خون یکی از اختلالات شایع در دوران بارداری و علت عمده مرگ و میر و ناخوشی های مادری و جنینی می باشد که درمان موثری ندارد. یکی از روش های اساسی در درمان فشار خون، کاهش استرس نظیر آرامسازی عضلانی است. با توجه به احتمال نقش استرس در ایجاد اختلالات فشار خون در دوران بارداری، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آرامسازی عضلانی بر کنترل فشار خون در بارداری انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی که طی سالهای 89- 1388 در مراکز بهداشتی درمانی شهر مشهد انجام شد، 20 زن باردار با فشار خون سیستول مساوی یا بیشتر از 135 میلی متر جیوه یا دیاستول مساوی یا بیشتر از 85 میلی متر جیوه به عنوان گروه کنترل و مداخله وارد مطالعه شدند. در گروه مداخله آرامسازی عضلانی به روش جکوبسون به مدت 4 هفته که یک جلسه در هفته بصورت حضوری و در بقیه روزهای هفته با راهنمایی سی دی در منزل، انجام می شد. فشار خون قبل و بعد از انجام تمرین در جلسات حضوری و در گروه کنترل قبل و بعد از 15 دقیقه انتظار، بدون مداخله خاصی اندازه گیری می شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) انجام شد.
    یافته ها
    آرامسازی عضلانی، فشار خون سیستول و دیاستول گروه مداخله را نسبت به گروه کنترل بطور معنی داری، کاهش می دهد (001/0=p).
    نتیجه گیری
    آرامسازی عضلانی در کاهش فشار خون سیستول و دیاستول و درمان فشار خون بالا در دوران بارداری موثر است.
    کلیدواژگان: آرامسازی عضلانی، فشارخون، پرفشاری خون، بارداری
|
  • Ladan Haghighi, Neda Sahrayi, Marziyeh Hasani Jirdehi Page 1
    Introduction
    Preeclampsia is a specific syndrome in pregnancy, which the definite cause and treatment is still not known. Isosorbide dinitrate, a nitric oxide donor vasodilator drug, is proposed to be effective in decreasing high blood pressure in pregnant women with severe preeclampsia. In this study, effect of oral isosorbide dinitrate in preventing of develop mild preeclampsia to severe preeclampsia in pregnant women was evaluated.
    Methods
    In a randomized clinical trial all pregnant women with mild preeclampsia who were admitted in prenatal ward of Akbarabadi or Firoozgar hospital of Tehran during March 2007- June 2009, were investigated. Individuals were investigated as cases (treated with oral isosorbide dinitrate) and controls (without any drug therapy) and compared based on systolic and diastolic blood pressure and time of developing severe preeclampsia. Data was analyzed using SPSS software (version 16) by t-test Independent.
    Results
    The difference between the systolic and diastolic blood pressures at the beginning of the study and after 24 hours were respectively 20.22±8.94 and 9.11±3.10 mmHg in the case group and 3.55±6.14 and 1.11±6.40 mmHg in control group (p<0.001). The mean delay in developing severe preeclampsia in case and control groups were respectively 29.89±27.34 and 7.89±8.15 days (p<0.001).
    Conclusion
    Oral isosorbide dinitrate delays developing severe preeclampsia in patients with mild preeclampsia and is effective in the treatment of hypertension due to mild preeclampsia.
  • Robab Latifnejad Roudsari, Akram Karami Dehkordi, Habib Allah Esmaili, Nezhat Mousavifar, Hamidreza Agha Mohamadian Sherbaf Page 9
    Introduction

    Body image is one of the most important issues in women's mental health and due to its relationship with physical, cognitive and emotional aspects of women’s life; it can predict their healthy or unhealthy behaviors. According to some research reports, women’s negative or positive body image can affect their marital relationships. Considering the impact of infertility on both body image and marital adjustment and the lack of evidence regarding the relationship of these two variables in infertility, this study aimed to investigate the relationship of body image with marital adjustment in infertile women in 2010 in Mashhad.

    Methods

    This correlational study was carried out on 130 infertile women referred to Montaserie Infertility Research Center in Mashhad who were selected through convenient sampling. Research tools were consisted of valid and reliable demographic questionnaire including personal and infertility-related information, modified Younesi Body Image Questionnaire and Spanier marital adjustment scale (DAS) which were completed by subjects. Data analysis was carried out by SPSS software (version 15/5) using t-tests, one way ANOVA, and Spearman and Pearson correlation test.

    Results

    93/1% of women reported positive body image and 76/9% had high marital adjustment. There was a direct correlation between the overall score of body image with marital adjustment (P<0/001). There was also a direct correlation between the scores of body image subscales including body in loneliness (P= 0/001), real body (P=0/014), public image of body (P=0/016), spouse image of body (P<0/001) and spouse family image of body (P<0/001) with marital adjustment. However, this relationship was not observed between the subscale of ideal body and marital adjustment.

    Conclusion

    The presence of a direct correlation between body image and marital adjustment could guide developing educational or counseling programs particularly for infertile women who suffer from marital disputes.

  • Mitra Mohit, Fatemeh Mohammadyari, Latif Gachkar, Ahmad Ghazizadeh, Maryam Agha Mohammadi Page 20
    Introduction
    Abnormal uterine bleeding (AUB) is one of the most common gynecologic problems. The existence of a post tubal ligation syndrome has been debated for decades and there are still discussions on the presence or absence of menstrual abnormalities related to tubal ligation. This study was performed with the aim of evaluating the probable difference of tubal ligation frequency between women with AUB and individuals who doesn’t have such abnormalities.
    Methods
    In this case-control study conducted in Bu-Ali hospital gynecology clinic in Tehran during April 2009- June 2001, 300 women with the chief complaint of AUB were compared to 313 women without AUB. Subjects were selected by available sampling method. A questionnaire containing the demographic data, the characteristics of menstrual cycles and the contraception method was completed for each subject. Data was analyzed by using SPSS 11.5 software and Chi-square, one-way ANOVA, Pearson and Mantel-Haenszel tests.
    Results
    The incidence of previous tubal ligation was higher in women with AUB than the control group (22.3% versus 13.4%. OR: 1.85, 95% CI: 1.21- 2.8, P=0.004). This difference was also significant after adjustment for age and parity (for parity: OR=1.66, P= 0.028 and for age OR: 1.69, P=0.02). The incidence of previous tubal ligation was higher in women with one abnormal menstrual characteristic out of five criteria (27.3% versus 14.22%. OR: 1.91, 95% CI: 1.22- 3.01, P= 0.03).
    Conclusion
    Results show that there is relationship between tubal ligation and menstrual problems. Further prospective cohort studies with long term follow up are suggested.
  • Raheleh Alijahan, Masumeh Kordi, Monireh Pourjavad, Saeed Ebrahimzadeh Page 29
    Introduction

    Normal morphological features and size of the maternal pelvis are important prerequisitesto vaginal delivery. Advanced methods of pelvimetry are expensive and not widely available in developing countries. Clinical pelvimetry is an inexpensive method of assessing the pelvic capacity and is widely used. The objective of this study was to determine the diagnostic accuracy of clinical pelvimetry in identifying small pelvis in nulliparous women.

    Methods

    In this double blind prospective analytical study (December 2008 and June 2009) 527 nulliparous women who referred to the Ommolbanin hospital of Mashhad, entered the study. Clinical pelvimetry was performed at the admission and the capacity of pelvic inlet, mid-pelvis and pelvic outlets were determined. Data were analyzed by SPSS 11.5 software and fisher exact test and Chi- square test were use for comparison of pelvic capacity in the two groups.

    Results

    Flat sacrum (p=0/003), ischial spine distance less than 10cm (p=0/000), convergent pelvic wall (p=0/000), the pupic arc size less than 2 fingers (p=0/000) and the distance between the ischial tuberosities less than 9 cm (p=0/000) were observed more in the dystocia group. The combination of inlet measurements had the best sensitivity (33/3%). The combination of outlet and the combination of mid-pelvic measurements had the lowest sensitivity (4.6%).

    Conclusion

    Clinical pelvimetry is not an accurate method for indentifying small pelvis in nulliparous women and trial of labor should not be put aside on the base of clinical pelvimetry results.

  • Fahimeh Ramezani Tehrani, Somayeh Hashemi, Masoumeh Simbar, Motahare Sadat Allameh Page 37
    Introduction
    Pelvic prolapse is one of the most common disorders with a great impact on women’s quality of life. This study was performed with the aim of developing and evaluating a simple screening method for identification of pelvic organ prolapse among general population of women.
    Methods
    In this cross-sectional study, first a pilot study was carried out on 200 women who referred to Reproductive Endocrinology clinic for annual gynecologic examination. The standard Pelvic Floor Disorder Inventory questionnaire was filled up for subjects and their pelvic floor prolapse was assessed using standard pelvic examination. Then, the pelvic organ prolapse screening instrument (POPSI) was developed that contained 4 selected questions. At the second phase of the study, the sensitivity and specificity of the selected questions was evaluated in 954 women who were selected by proportionate cluster sampling. Data was analyzed by SPSS 15 using independent t-test, Chi-square test and logistic regression.
    Results
    Pelvic Floor Disorder Inventory had 45/5% sensitivity and 87/4% specificity in general population for identification of pelvic prolapse. The selected question of “urinary incontinence after laughing, sneezing or coughing” had 40.7% sensitivity and 80% specificity in assessing the pelvic floor prolapse.
    Conclusion
    Although screening based on symptoms is an appropriate choice for investigating women with pelvic prolapse and can facilitate community based studies, it seems that it lacks sufficient sensitivity in general population and have better efficacy in women who are more aware of such disorders and symptoms.
  • Shahnaz Karimi, Majid Najafi Kalyani, Mohammad Mahdi Naghizadeh, Farhoud Nekoee, Mojgan Kamali Page 46
    Introduction
    Breastfeeding is one of the main factors in health and survival of infants. According to the type of delivery, mother's breastfeeding pattern may be different. The aim of this study was to compare the patterns of breastfeeding in women with normal vaginal delivery and cesarean section.
    Methods
    This cross sectional study was conducted in 2009 on 197 mothers after labor in Vali-e-Asr educational-treatment center affiliated to Fasa University of Medical Sciences. After selection of mothers by purposive sampling method, their feeding patterns were assessed using the LATCH breastfeeding chart system according to direct observation. Data were analyzed by SPSS (version 15) software using t-test independent, Mann-Whitney test and Chi-square test.
    Results
    Mean of gestational age in cesarean group was 38.8±1.7 week and in vaginal delivery group was 39.5±1.0 week (p= 0.004). Gender and weight of the newborns didn’t have any significant difference in vaginal delivery and cesarean groups. The score of breastfeeding pattern in the cesarean group (8.0±1.5) was statistically higher than vaginal delivery group (9.3±0.8) (p=0.001).
    Conclusion
    The type of delivery correlates with the breastfeeding pattern. Mothers with cesarean delivery need more support and help in breastfeeding in the first days after delivery in comparison with mothers who experience vaginal delivery. Assessment of mothers’ breastfeeding pattern can be used in determining breastfeeding problems and applying appropriate nursing interventions.
  • Samira Golezar, Zahra Abbaspour, Forugh Namjuyan Page 54
    Introduction
    Episiotomy is the most common incision in midwifery. Perineal pain due to episiotomy has always been a distressing problem for women. Recently, there has been an increased interest in using complementary medications that has caused more attention to traditional pain redactor products such as Bromelain. The aim of present study was to determine the effect of oral bromelain on perineal pain in primiparus women.
    Methods
    In this double-blind clinical trial that was performed in 2009 in Amir-al-momenin hospital of Ahwaz, 82 women were randomly selected and divided in two groups of bromelain or placebo and randomly received medication and placebo packages. The initial dose was given 2 hours after delivery. One tablet was given three times daily for six days. Episiotomy pain was measured by VAS scale at the first 24hr, 3th, 7th and 14th day after delivery. Number of consumed analgesic tablets was also recorded. Data were analyzed by independent t-test, Chi-square test and Mann-Whitney U test using SPSS 15 test.
    Results
    Perineal pain significantly reduced in bromelain group at the first 24 hr and on the 3th day after delivery (P<0.05), but there weren’t significant difference between bromelain group and placebo group on the 7thday and 14th day after delivery. The number of analgesic tablets consumed had significant difference between the two groups (P<0.05).
    Conclusion
    Bromelain has effect on episiotomy pain and reduces the consumption of analgesics; therefore, its postoperative use is suggested for pain reduction.